اندر احوالات یک دستورپخت جدید:
مگر میشود پاندای کونگفوکار را دیده باشی و دلت نخواهد برای یکبار هم شده کوفته های پاندا و نودل معروف بابا اردک رو بخوری! برای من که از بچگی یه آرزو شده بود. جدا از اینکه خودم را جای شخصیت اصلی قرار میدادم دلم میخواست یه بار هم که شده طعم آن کوفته های اشتها برانگیز که عامل تربیت پاندا شده بود را هم بچشم.
از اول ازدواجم یکی از غذاهایی که عهد کرده بودم بپزم همین کوفته های بامزه بود که به آنها "دامپلینگ" یا "مندو" هم در زبانهای کشورهای آسیای شرقی میگویند. دستور آسانی داشت اما یک چیزی برایم شک برانگیز بود. آیا واقعا بخار پز و یا آبپز کردن کوفتهای که با آرد درست شده خوشمزهاش میکند؟؟ وا نمیرود؟ خام نمیماند؟؟ تا امتحان نمیکردم که نمیفهمیدم!
این شد که بعد مدتها از بستر استراحت (که به دستور پزشک بود و هست) برخواستم. آستین ها را دادم بالا و دست به کار شدم. پیازها، گوشت چرخ کرده قرمز و مرغ، هویج، سیر و فلفل دلمهای را کامل تفت دادم و قاطی کردم، بعد با نمک و پاپریکا و کمی فلفل و یک قاشق غذا خوری رب گوجه مزه دارشان کردم و اجازه دادم ربع ساعتی با شعله کم بپزند که خوب مزه دار شوند.
خمیر هم که خدا را شکر جز آرد و نمک و آب و یک ذره روغن چیز دیگری نمیخواست. فقط باید خوب ورز میدادم و اجازه استراحت میدادم. اما غول ماجرا پیچاندن مواد بین خمیر بود که از هر چیزی سخت تر شد و هرچقدر سعی کردم شیوه های مختلف پیچاندن خمیر را اجرا کنم یک کوفته بدترکیب به دست میآمد.۱۵ دانه درست کردم که یکی هم حتی شباهت به ان یکی نداشت! نصفشان را گذاشتم داخل سبد بخارپز و بقیه را در قابلمهای که قرار بود سبد بخارپز رو سرش بگذارم. انگار نصف نصف بخار پز و آبپز، یک تیر و دو نشان.
سس سویا نداشتم که حتی اگه داشتم هم منع مصرف بودم پس برای خودم با پوره گوجه سرخ شده و مایونز و ادویه سس من درآوردی درست کردم که اتفاقا با این کوفته ها جور درامد.
خلاصه اینکه بعد از آبپز کردن تخم مرغ و سیب زمینی این تنهای غذای خوشمزهای بود که آبپزش کردم. حتی از بخارپز شدهاش هم بیشتر دوست داشتم.
امتیاز من ۱۰ از ۱۰ (^_^)d