The Z.coli

زیکُلای / روزمره نویس

۳۸. کتاب های آذر

قرار شد در لیست کتابها علاوه بر اسم و نویسنده کتاب هم درباره‌شون بنویسم و اینکه آیا از آن کتاب خوشم آمده است یا نه. و شاید هم نحوه رسیدن کتاب به دستم یا خریدنش را هم بگویم :)

۱. من ِ او

سالهای اوایل چاپش خیلی معروف شده بود. تا اینکه کتابش را یکی از همکلاسی های دوران دانشجوییم خرید و  بین ما دست به دست شد. با توجه به قطرش و اینکه تعدادمان زیاد بود اصلا جای تعجبی ندارد که بگویم این کتاب به دست من نرسید، پس خودم آن را خریدم.

قبلا با سبک نوشتاری آقای امیرخانی با دو رمان دیگرش به نام های "ارمیا" و "بی‌وتن" آشنا شده بودم، پس تعجبی نداشت که از خواندن این رمان لذت ببرم. سبک متفاوتی در نوشتار رمانشان پیش گرفته اند،در حدی که وقتی سفرنامه "جانستان کابلستان"شان را خواندم از اینکه متفاوت از رمانهایشان بود تعجب کردم. ( سه کتاب دیگر هم معرفی کردم که خیلی زیبان :) ). 

رمان قشنگی است، در سبک عاشقانه، نه از آن آبکی هایی که دائما سرخ و سفید میشوند و پیغام و پسغام می‌فرستند و نه از آنهایی که فضای تیره و تاریک عشق را روایت میکند. لطیف است و روح نواز. از خانواده اصیل ایرانی میگوید، از لوطی گری های بامرام. از خواندنش سیر نمیشوید، مخصوصا که داستان از روایت های دوران رضا شاه میگوید و سبک زندگی مردم آن زمان. 

 

۲. به سوی زندگی

از آنجایی که اوقات فراغتم را سعی میکنم کتاب بخوانم (تا از اثرات فضای مجازی دور بمانم)، پزشک مرکز من را در وقت استراحت در حال کتابخوانی دید و روز بعد یک کتاب برایم به عاریه آورد با عنوانی که میخوانید:"به سوی زندگی"

در کره شمالی جایگاه شما را نه با پول و نه با کار و تلاش بلکه با سانگبان شناخته میشود که با در نظر گرفتن چند نسل قبل از شما نوشته میشود. به اختصار مبگویم،سه سانگبان دارد: اول؛ شما وفاداران به رهبر کره شمالی هستید، جایگاهتان عالی است. دوم؛ بیطرفان، که نه جز گروه اولید و نه دوم. ولی ممکن است به سانگبان سوم بروید تا اول. سوم؛ دشمنان که اکثریت در اردوگاه کار اجباری به سر میبرند. 

تاکنون سه کتاب سرگذشت از کره شمالی خوانده‌ام باسه وضعیت زندگی متفاوت و خروجشان از کره شمالی. "روح گریان من" یک دختر از سانگبان اول که در واقع یک جاسوس کره شمالی بود. "فرار از اردوگاه چهارده" که سرگذشت فرار پسر سانگبان سومی از اردوگاه کار اجباری و حالا "به سوی زندگی" از دختری با سانگبان دوم که نشان میدهد رفتن به سانگبان اول ناممکن و رسیدن به سانگبان سوم همانند آب خوردن است. 

فقط درباره کره شمالی نمیگوید. بلکه از قاچاق زنان و دختران کره شمالی که در آرزوی رسیدن به یک تکه نان حتی(!) از سرزمین استبداد فرار میکنندو بعد از رسیدن به چین با سرنوشت وحشتناک خود رو به رو میشوند، هم سخن گفته. آنها دو راه دارند، یا به کره شمالی برگردند و یا زندگی خفتبار و مخفیانه خود در چین را بپذیرند. [قاچاق انسانها]

کتاب زیبایی است، از خواندنش لذت بردم و هرچند درد و رنج بیشتر نمایان میشد اما مبارزه این دختر برای به دست آوردن یک زندگی قابل ستایش است. 

۳. شنود

از آن کتابهایی که وقتی میخوانی میفهمی که هر چقدر در زندگی‌ات آدم خوبی هم باشی باز هم آن دنیا دستت خالی است! کتاب قشنگی است. اگر مجموعه مصاحبه های برنامه تلوزیونی "زندگی پس از زندگی" که از شبکه چهار پخش میشود را دیده باشید، منظور من را متوجه میشوید. 

حجمش کم است و یک ساعته خوانده میشود :)

۴. هنر رهایی از دغدغه ها

از منظر روانشناسی کتاب خوبی است، به خصوص که فقط دستور نمیدهد، بلکه با روایت هایی مختلف از آدمهای مختلف درباره مواجهه با مشکلات صحبت میکند. راه حل مشترکی برای مشکلات نمیدهد بلکه میگوید که چطور مشکلاتتان را انتخاب کنید و حتی مسئولیتشان را برعهده بگیرید. (امیدوارم منظورم را رسانده باشم). 

بیشتر کتاب از نظر من عالی بود، ترجمه آقای بشیری سلیس و روان بود و خواندنش لذت بخش. البته بعضی قسمتهایش را بخواهیم بگوییم از منظر عرفی و شرعی چندان صحیح نیست و لین مربوط به عقاید خود نویسنده میشود. در کل امتیاز من ۷ از ۱۰ است.

 

 

سعی میکنم ان شا الله از این به بعد درباره هر کتابی/کتابهایی که میخوانم پست جداگانه‌ای بنویسم. 

اگر شما هم این کتاب ها رو خوندین دوست دارم نظرات شما رو هم بدانم. :)

 

 

۱ نظر
عارفه صاد
۰۱ دی ۱۹:۴۳

من او رو قبلا خوندم و واقعا عاشقانه اش با بقیه کتابها فرق میکرد، اما بعضی جاهاش دیگه به نظرم زیادی داشت طولش میداد و حوصله سر بر میشد، بین کتاب های اقای امیرخانی از کتاب بی‌وتن بیشتر از همه لذت بردم.

پاسخ :

باهات موافقم بعضی از قسمت های کتاب رو میشد جمعتر کرد ولی به نظرم نویسنده قصد داشت با این کار کمی ذهن مغشوش یک عاشق رو به نمایش بذاره. البته این دیدگاه منه. 
چون قسمت های مربوط به او کمی بیشتر کش داشت و درهم به نظر می‌آمد. 
بیوتن واقعا قشنگ بود‌. البته فکر کنم ادامه داستان ارمیا باشه هرچند تقدم در نشر داره. 
About me
پس از تاریک ترین ساعات شب
خورشید طلوع میکند...



کارشناسی آزمایشگاه تشخیص طبی

طرحم را در آزمایشگاهی روستایی و دور از شهر گذراندم

اکنون خانه دار
و تا ابد یک مادر...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان