The Z.coli

زیکُلای / روزمره نویس

۴۲. خون در شیشه کردن

به دلیل اختلال در وبلاگ یک بار دیگر این پست رو نشر دادم, ممنون از صبوریتون :)

اگر از بیرون به کار من نگاه کنید' ظاهرا کار من "خون مردم در شیشه کردن" است! نه به معنای واقعی آن بلکه به معنای لفظی اش. حالا اینکه بعضی اظهار میکنند که:"واقعا خون گرفتین؟ من اصلا نفهمیدم!" نفهمیدنش دیگر به ما مربوط نیست، ما کارمان را میکنیم و این تازه شروع ماجرای ماست.

 

نشسته بودم روی صندلی پذیرشِ اتاقکِ نمونه گیری. ساعت از ۹ گذشته بود و میدانستم که دیگر بیماری برای نمونه گیری نمی‌آید. ولی چند دقیقه‌ای را آنجا نشستم و کتاب "شدن" را برداشتم تا ربع ساعتی مطالعه کنم، از این جهت که اگر بیماری آمد کارش را راه بیندازم.

"ببخشید!" اول صدایش آمد و بعد سرش را از در آورد تو، همین که من را دید دوستش را صدا زد و با هم آمدند توی اتاق. نگاهی به فرم دبیرستانی آنها و چهره های نوجوانشان انداختم. میدانستم که فصل امتحانات است و احتمالا بعد از امتحان آمده‌اند که آزمایش بدهند.

"ببخشید!میشه از دوستم خون بگیرید و بریزید توی شیشه؟" فکر کردم میخواهد آزمایش کم خونی بدهد تا اینکه دوستش ویال شیشه‌ای دو سانتی را از جیب کاپشن کرم رنگش در آورد و نشانم داد‌. تازه شستم خبردار شد و با تعجب پرسیدم:"چرا؟"  احتمالات زیادی در نظر گرفتم و میدانستم برای هدیه میخواهد. چیزی نگفت و فقط خواهش کرد.

در یک ثانیه تصویر لخته شدن خون و سپس لیز شدن سلول ها و از بین رفتن و سیاه شدن نمونه آمد جلوی چشمانم و چندشم شد. میدانم از نظر بعضی‌ها اینکه تکه‌ای از موهای خود را مانند دستبند ببافند و یا ویالی شیشه‌ای را از خون خود پر کنند و به یار هدیه دهند کار رمانتیکی است. نمیخواهم قضاوت کنم. قبول نکردم چون کار غیربهداشتی بود و مطمئنا کسانی که خون شما را برای هدیه دادن در شیشه میکنند قطعا ضد انعقاد و وسایل مرتبط را هم دارند در حالی که من در مقابل این وسایلی که دارم باید پاسخگو باشم.

باور کنید همه‌اش بهانه است. دارم برایتان بهانه می‌آورم که چرا خون آن دختر معصوم را نگرفته‌ام و برایش ویال خاطره خونی نساخته‌ام. به این فکر کردم که عاشق شدنش معصومانه و حتی کودکانه است. از آن عشق های دوران نوجوانی که حتی خودت را نشناخته وارد دنیایی میکنی که اگر مراقب نباشی تو را میبلعد. عشق مفهوم عجیبی است اما آن چیزی نیست که بتواند مرا قانع کند که خونت را بگیرم و درون شیشه‌ای بریزم تا فاسد شود! همان خونی که در رگهایت جاری است و زنده نگهت میدارد. همان خونی که به تک تک سلول‌هایت احترام میگذارد و اگر مسیرش مسدود شود از مسیری دیگر به راهش ادامه میدهد. همان خونی که اگر روزی هدیه‌اش کنی، اهدای خون(یک هدیه واقعی)، میتوانی جان یک انسان دیگر را نجات دهی.

از من میخواهی خون بگیرم و در شیشه‌ای بریزم که شاید صاحبش با دیدنش چندشش شود و در آخر بیندازد بیرون؟ اگر مو بود یک چیزی، آخر خون؟ این نعمت؟؟ دیدگاه من متفاوت است و میدانم‌. اما خون مقدس است! حیات بخش است! شگفت انگیز است و نمیتوانم ببینم که عشقت را میخواهی با خونت به درون شیشه‌ای بریزی که پس از پایان عشق برود سطل آشغال!

از من پرسید:"چرا از من خون نمیگیری؟"زبانم بند آمده بود و نمیتوانستم حرف بزنم. با شما صادق بودم اما با آن دو دختر نوجوان نه. بهانه آوردم، از باکتری و ویروس گفتم و اینکه کار غیربهداشتی است. کلمات از دهانم خارج میشد و جملات ساخته میشد اما بهانه‌ام غیر منطقی بود. ظاهرا قانع نشده بود و میدانستم نشده ولی میدانست که التماس کردنش هم فایده‌ای ندارد.

من اما همچنان مانده بودم، شیشه های سبز رنگ را درون میکسر گذاشتم زرد ها را درون سانتریفیوژ، سرم جدا میکردم و خون ها را به دستگاه میدادم تا آن ها را بنوشد، لام ها را میگذاشتم زیر میکروسکپ و همچنان که به افتراق دو سلول کنار هم فکر میکردم، متوجه شدم ذهنم آشفته است. آشفته بود و به دو چیز فکر میکرد : خون و عشق!

۹ نظر
صاد نون
۲۰ دی ۱۸:۴۷

تا حالا اینطوری ب خون فک نکرده بودم:)

پاسخ :

 امیدوارم دیدگاهم تاثیرگذار باشه :)
زری シ‌‌‌
۲۰ دی ۲۰:۱۸

چرا به جای خون رنگ قرمز نمیریزند ؟ XD

پاسخ :

عشق دوران نوجوانی باعث میشه آدما به هر راهی چنگ بزنن که عشقشون رو ثابت کنن و رمانتیک بازی دربیارن. بعضی راه ها واقعا عجیب غریبن!
Dragon ‌ ‌
۲۰ دی ۲۰:۲۳

یاا زیاد که خون نمیخواست بگیره، حالا شاید از سیاه‌ شدنش چندشش نشد XD یا شایدم وقتی سیاه شد، دوباره خون میومد خون میگرفت :|

معمولا چقدر طول میکشه که لخته بشه؟

+دارم به این فکر میکنم که ممکنه که الان خودشون سرنگ بگیرن و خودشون عملیات خون‌گیری‌شون رو انجام بدن

پاسخ :

مطمئنم که تا حالا خون فاسد رو از نزدیک ندیده‌ان وگرنه بهش فکر هم نمیکردن :/

خون بدون ضد انعقاد سریعا لخته میشه و بعد از یک روز سیاه و فاسد میشه.

+قظعا کارشون اشتباهه اگه بخوان اینکار رو بکنن ولی دیگه اینجا مسئولیتی گردن من نیست. 
و اینکه من به خواسته‌شون تن ندادم یه دلیلش به خاطر حفظ اخلاق حرفه‌ای و کاریمه. در ساعات کاری هر اتفاقی میتونه آینده شغلی‌ام رو تحت تاثیر قرار بده، پس من باید نسبت به هر کاری میکنم هوشیار باشم و عواقبش رو گردن بگیرم.
حالا چه کارم در بهداشت و درمان باشه یا یه جای دیگه.


.. میخک..
۲۰ دی ۲۰:۳۴

جییییییییغغغغغغغ این واقعا وحشتناکه 

یعنی چی این کارها دیگه چیههههههه 

مور مورم شد :////

 

 

معشوقم بخوای از این توقع ها داشته باشی با ماهی تابه میکوبم تو کله‌ات :|||||| 

پاسخ :

مطمئنا حتی اگه یه روزی هم بخوای اینکار رو بکنی، معشوقت دمش رو میذاره رو کولش و الفرار :>>>>
شِفا 🖤🕳️
۲۰ دی ۲۱:۱۳

شاید برای هدیه دادن به مادرش تو روز مادر میخواست (از سری دلیل های فضایی) 

 ولی جدی.. این یکم عجیبه عشقتو با دادن خونت یا یه تیکه از موهات نشون بدی.. من هنوز عاشق یه غریبه نشدم که تجربه عشق این چنینی مثل خیلی های دیگه داشته باشم  اما اینو از خودم میدونم وقتی سلامتی آدمی که برام مهم باشه تو خطره میتونم نیرویی داشته باشم که تک تک اعضای بدنمو بهش اهدا کنم (از سری دلایل فضایی دیگه که میدونم فعلا اتفاق نمیفته این امر چون خودخواه‌ترین آدمی ام که تو زندگیم دیدم) 

پاسخ :

بعید میدونم یه مادر از دیدن خون فرزندش توی شیشه خوشحال بشه، چه بسا دلش ریش میاد و ناراحت میشه.

این اهدا رو منم قبول دارم و حاضرم برای عزیزانم از اعضای بدنم هدیه بدم ولی اصولی.
وگرنه خونی که در مراکز اهدای خون قرار داره هم تاریخ انقضا داره، چه برسه توی یه شیشه دو سانتی که در عرض چند دقیقه لخته میشه D; (فکر کنم شدیدا دارم از دیدگاهم دفاع میکنم:|  به دل نگیریا)
Dragon ‌ ‌
۲۰ دی ۲۱:۳۲

یهو دلم خواست از نزدیک خونِ فاسد شده بببینم :|

+منطقیه، ولی دلم میخواد بدونم اخرش چیکار کردن، خودشون خون گرفتن و سیاه شدنشو دیدن یا بیخیالش شدن؟ 

پاسخ :

خواهشا چیزای خوب و قشنگ دلت بخواد ببینه😂😂

+ نمیدونم، ولی کنجکاوم کردی واقعا :)
شِفا 🖤🕳️
۲۰ دی ۲۲:۰۴

احتمالا مامانه حتی با کفگیر بیفته به جون بچش که تو غلط میکنی ازین غلطا میکنی 

 

😂😂😂

دفاع به حقت که به دل گرفتن نداره.. بعنوان یه حرفه ای و همینطور یه انسان دیدگاهتو گفتی که هم قابل احترام عه هم قابل تامل چون تا حد خیلی زیادی درسته

پاسخ :

😂😂😂

قربون آدم چیز فهم 😁
حاج‌خانوم ⠀
۲۶ دی ۱۰:۴۶

سلام

واقعا؟ تا حالا نشنیده بودم.

نمی‌دونستم هم که خون فاسد و سیاه میشه. یعنی مشخصه که این اتفاق می‌افتد، ولی تا حالا فکر نکرده‌بودم.

 

مو هم فاسد میشه بزرگوار... البته خیلی طول می‌کشد.

 

اصلاً خون را خدای متعال، اینجوری خلق کرده که تا توی بدن هست، مفید، به دردبخور و حیاتی است...

تا از بدن خارج می‌شود، می‌شود نجس و نامطبوع و فاسدشدنی...

 

هر چیزی سر جای خودش مفیده!

 

خیلی خوب کاری کردید...

 

آدم ها به کجا رسیدن که برای اثبات علاقه‌شون باید خون خودشون رو با دست خودشون توی شیشه کنن! والاع یه موقع این کار، ظرب‌المثل بدجنسی و اذیت‌کردن بود...

 

حضرت حق جل جلاله، عاقبتمون رو بخیر کنه...

پاسخ :

جسم انسان فانی‌ست پس فاسد شدنش نمیتواند دور از ذهن باشد، خواه خون باشد یا مو...
حق با شماست و کار خدا هیچ بی حکمت نیست، اصلا شگفتی خلقت است که مایه حیات انسان میتواند به چه راحتی نامطلوب شود. 
نمیدونم چرا ولی احساس بدی نسبت به این کارهای به ظاهر رمانتیکبازی دارم. قطعا ریشه در فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی ندارد اما امان از فرهنگ بیگانه‌ای که میان نوجوانان جولان دهد!!

ان شا الله...
حاج‌خانوم ⠀
۲۶ دی ۱۳:۴۴

فقط اینکه نوشتم تا حالا نشنیده بودم، مربوط به این بود که تا حالا نشنیده بودم برای رمانتیک بازی، خون تو شیشه کنن...

منم خیلی حس بدی دارم به اینکه نتونستیم دین‌داری رو مطلوب کنیم.

زندگی دینی رو خوشگلی‌هاشو نشون بدیم...

بعد رسیدن به اینجاها...

پاسخ :

موافقم با شما، کار فرهنگی زیادی هم میطلبه.
ان شا الله خدا هدایتشون کنه و ما رو لحظه‌ای به خودمون وانگذاره...
About me
پس از تاریک ترین ساعات شب
خورشید طلوع میکند...



کارشناسی آزمایشگاه تشخیص طبی

طرحم را در آزمایشگاهی روستایی و دور از شهر گذراندم

اکنون خانه دار
و تا ابد یک مادر...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان