The Z.coli

زیکُلای / روزمره نویس

۲۳. در آن مقام که سیل حوادث از چپ و راست

چنان رسد که امان از میان کران گیرد...

 

ما زمستونامون اینقد بارش نداشتیم، اصلا یه چند سالی بود بیشتر از دو سه روز نم نم بارون دیگه بارشی نداشتیم که بخواد سیل بیاد! حالا هر جای ایران رو نگاه میکنی، میبینی مردم وسیله هاشان رو جمع کردن و نگران سیل هستند و یا سیل خانه خرابشان کرده و باید از صفر شروع کنند. 

جاده های منتهی به روستا هم خراب شده بود  به ستاد مرکز پیام دادیم راه بسته است، هنوز خطر سیلاب وجود دارد، نمیشود رفت مرکز بهداشت، جواب دادند:" مراکز بهداشت باید باز باشند و لازم شد بیشتر از ساعات قبل مراکز را باز نگه دارند. "به لطف مردم دیروز صبح راه باز شده بود که بتوانیم به درمانگاه برسیم. خانه های اطراف درمانگاه همه شب قبل تخلیه شده بودند و تا زانو آب آمده بود بالا. و خدا را شکر درمانگاه بالاتر از سطح زمین بود و خسارتی به درمانگاه و وسایل وارد نشد اما خانه های اطراف که اکثرا کاهگلی بودند متاسفانه زیان دیده بودند.  

اکنون که سیل آمده آب آشامیدنی لوله ها هم آلوده شده چرا که از منبع آب برداشت میشود و باید مراقب مار گزیدگی و عقرب گزیدگی هم باشیم‌. 

نوشته هایم به گزارش میماند اما میخواهم اینجا باشند از این ایامی که به سختی و با ترس و دلهره گذراندیم.

About me
پس از تاریک ترین ساعات شب
خورشید طلوع میکند...



کارشناسی آزمایشگاه تشخیص طبی

طرحم را در آزمایشگاهی روستایی و دور از شهر گذراندم

اکنون خانه دار
و تا ابد یک مادر...
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان